صفحه نخست » اخبار و رویدادها » کوهپایه لب تر کرد؛ نمونه‌ای از مشارکت‌ نیکوکاران در اجرای یک طرح آبرسانی روستایی

کوهپایه لب تر کرد؛ نمونه‌ای از مشارکت‌ نیکوکاران در اجرای یک طرح آبرسانی روستایی

۲۳ بهمن, ۱۴۰۳

کار سخت و طاقت‌فرسای آبرسانی به روستاهای خیرآباد، دولت‌آباد، نورالله، عشق‌آباد، سرخی، کِی، دستگرد، پردِز و مزرعه نو که از سال 1399 متوقف مانده بود سرانجام امروز با همیاری مردم و خیران آب به نتیجه رسید.

F88A0726

دریا قدرتی پور

«آنجا را نگاه کن! اینجا صدها درخت بوده، حالا دو سه تا مانده!»

 نگاه می‌کنیم؛ حق با اوست، روستایی بی‌آب و علف در پهنای کوه، تنها بازمانده از آب و آبادانی و خرابه‌هایی که انگار به آن‌ها صاعقه زده. کج و معوج و برش خورده از بی‌آبی. حاصل بارانی که نباریده و 9 روستا را تشنه کرده است. حالا اما وضع فرق می‌کند؛ اهالی خوشحالند، آن‌ها دیگر مجبور نیستند کیلومترها راه را طی کنند تا برای آب آشامیدنی‌شان آب بیاورند.

کار سخت و طاقت‌فرسای آبرسانی به روستاهای خیرآباد، دولت‌آباد، نورالله، عشق‌آباد، سرخی، کِی، دستگرد، پردِز و مزرعه نو که از سال 1399 متوقف مانده بود سرانجام امروز با همیاری مردم و خیران آب به نتیجه رسید.

رضا دوستی، نیکوکاری است که با عایدی بازنشستگی‌اش این کار را شروع کرده. او یقین دارد که حتی اگر از لحاظ مالی کمک کند، پاداش معنویش به او می رسد.

وقتی زمین این روستاها لایه لایه خشکید و خشکسالی، ته‌مانده قنات‌ها را هم بلعید، بسیاری از جوانان به خاطر بیکاری و بی‌آبی از روستا رفتند. اما این معلم بازنشسته، ماند تا با عایدی بازنشستگی‌اش کلنگ آبرسانی به این منطقه را با کمک اهالی بزند.

  • ایده اولیه و قصه آبرسانی به این روستاها از کجا آغاز شد؟

به مخزن بزرگی اشاره می‌کند که زنگ زده و دل به خاک داده: «ایده آبرسانی به اینجا از سال 91 شروع شد. بعد از آن سال 99 کلنگ خورد اما تنها دو روستا لوله‌گذاری شد و از سال 99 این پروژه متوقف مانده. منظورش لوله‌گذاری‌هایی است که تنها به دو روستا آب رسانده و بقیه روستاها هشت‌سال بدون آب سر کرده‌اند و اگر آبی هم برای خوردن بوده، به شکل سیار به این روستاها می‌آمده.»

اینجا «جُندابه» است، روستایی که در سکوت خوابیده،‌ آسمان هم ساکت است،‌ مثل کوه در دوردست که برف ظریفی روی آن نشسته، زمین روستا انگار با برف نازکی که امسال آمده، تکه‌دوزی شده اما این برف ناچیز نتوانسته آنچه را که در زیر زمین اتفاق افتاده متحول کند.

زیر پای این دشت، سست است و زیر لایه‌های خاک آن، زمین تمنای آب دارد. قنات‌ها و سفره‌های زیرزمینی ولی خالی‌اند و شده‌اند مثل بطری کوچک که تا آخرین قطره‌اش نوشیده شده، قنات‌هایی که تنها منبع آب روستا بوده حالا حتی اگر بِچلانیش قطره‌ای آب ندارد.

همان‌جا بوده که آقای دوستی، خیر آب‌رسان طاقتش طاق شده و دل به کار داده. به قول خودش از سال 1402 تمام هم و غمش شده آبرسانی به این روستاها. نزدیک به 20 کیلومتر راه که بخشی از آن سنگلاخ بوده و سرعت کار را می‌گرفته اما او و مردم روستا ناامید نشدند تا بالاخره آب در رگ‌های روستاهایی که به فاصله کمی از یکدیگر قرار گرفته‌اند جاری شود: «سال گذشته که عایدی‌ام را دادند این جرقه به ذهنم رسید که کار را شروع کنم. به آبفای کوهپایه رفتم. گفتند که این کار را باید بدهیم پیمانکار انجام بدهد. پیمانکاران اما اول پول می‌خواستند تا کار را شروع کنند. به وزارت کشور، نهاد ریاست جمهوری و هر کجا که بگویید سر زدم. به نمایندگان مجلس هم گفتم اما کارمان پیش نرفت. تا این‌که به من پیشنهاد شد که امکانات از آبفا باشد اما اجرا باید با پیمانکار انجام شود؛ همانجا بود که به نظرم رسید که این کار را خودمان انجام دهیم. قرارداد اولیه این بود که حفاری را خودمان انجام دهیم. من یک محاسبه‌ای کردم، مسیری که حفاری کردیم، بیشتر کوه است، حفاری بسیار سخت بود و نیاز به دستگاه‌های بیشتری داشت، مثلاً بیل زنجیری باید می‌آمد. بالاخره با رایزنی‌ها و همکاری‌های زیاد، مسئولان آب و فاضلاب کوهپایه قبول کردندکه برخی از وسایل و امکانات با آن‌ها باشد.»

جندابه، دست‌انداز زیاد دارد.‌ بخشی از این منطقه سنگلاخ است و سرعت کار را می‌گیرد. به همین دلیل پیمانکاران، جمع کرده و رفته بودند. اما بالاخره این‌کار با مشارکت یک خیر آب و 200 نفر از روستاییان انجام شد.

رضا دوستی، بازنشسته آموزش و پرورش، نیکوکاری که این کار را شروع کرده، خودش اهل روستای سرخی است؛ روستایی که روزگاری پُر بوده از درختان بادام و مزارع عدس و گندم؛ قنات‌ها پُر بوده از آب. روستاها سبز و مزرعه‌داران، وضع‌شان خوب بوده. اما وقتی که زمین‌ها تلخی کرده‌اند و قنات‌ها بی‌آب شده، مردم هم با رنج بی‌آبی زندگی کرده‌اند. رنجی که سالیان سال باعث شده این مردمان تنها با یک تانکر آب، یک هفته از زندگی‌شان را بگذرانند و زمانی که آب کم می‌آورده‌اند بروند شهر تودشک و از آنجا با بشکه‌های کوچک و بزرگ آب بیاورند. به گفته اهالی، این هم تنها برای کسانی مقدور بوده که وسیله نقلیه داشته‌اند وگرنه باید به قطره قطره‌های آب مانده در ته کوزه‌های‌شان بسنده می‌کردند و آن‌قدر صرفه‌جویی می‌کردند تا تشنه نمانند. این خیر آب می‌گوید: «روزی که وارد این کار شدم حس می‌کردم که این کار شدنی نیست اما کار ما در عرض سه‌ماه تقریباً انجام شد.»

با رضا به روستای خیرآباد می‌رویم، آنجا هم همین وضعیت را دارد. زمین‌ها از تشنگی ترک‌خورده و چند تا درختی هم که مانده، آفت زده و مریض از خشک‌سالی شده‌اند.

 اطراف روستاهای نورالله، سرخی و تا دورتر کِی و عشق آباد و باز هم دورتر در دستگرد، پردِز و مزرعه نو و همچنین دولت‌آباد و خیرآباد، زمین‌های قدیمی کشاورزی از دست رفته‌اند و فرشی از خار و خاشاک به جا مانده! نه آبی بوده که سیراب شوند و نه خشکسالی دلش رحم آمده که حتی مردمان روستا آب آشامیدنی داشته باشند.

رضا به حمام قدیمی اشاره می‌کند که روزگاری پذیرای اهالی روستای خیرآباد بوده و حالا جز خرابه‌ای از آن باقی نمانده، مردم این روستاها روزگاری با آب قنات زندگی می‌کردند اما هشت‌سالی بود که حتی آب آشامیدنی هم نداشتند. «مردم بودند که به من جرات دادند که این کار را انجام بدهم، از پول خودم دادم تا کار سرعت پیدا کند، حالا 70 میلیون تومان فاکتور دستم هست. اگر برگشت که هیچ و اگر هم برنگشت حداقل آب به این روستاها رسیده؛ اجرم با خدا…»

 از روزی که خشکسالی با اهالی روستا بی‌رحمی کرده، به گفته خودشان با یک و نیم میلیون تومان مقرری که ماهانه بهزیستی و کمیته امداد به آن‌ها می‌دهد زندگی می‌کنند.

اهالی که با ورود لوله‌ها به روستای‌شان از ساعت 6 صبح دست و آستین بالا می‌زدند و تا 8 و 9 شب کار می‌کردند تا هر چه سریع‌تر آب به روستا برسد.

حتی کاسبان و نانوایان بعدازظهرها و وقت استراحت‌شان را به این کار اختصاص داده بودند. آب که نباشد زندگی نیست. یکی از اهالی روستا، مخزن ذخیره کنار حیاط خانه‌اش را نشان می‌دهد و می‌گوید: این‌را می‌بینید 500- 600 لیتر آب می‌گیرد. یک هفته با این آب سر می‌کردیم تا دوباره ماشین‌های سیار آبرسانی برسد. توان مالی نداشتیم به همین خاطر بود که کار یدی را ما انجام دادیم و وسایلش را هم اداره آب و فاضلاب تقبل کرد.

 طول مسیری که برای آبرسانی به این 9 روستا حفاری و لوله‌گذاری شده، در حدود 14 کیلومتر است.  نزدیک به 5 کیلومتر هم در داخل خود روستاها لوله‌گذاری شده تا آب به خانه‌های مردم برسد. مسیری بسیار سخت که به گفته اهالی با این‌که کار را کُند کرده اما نمونه کاملی از همیاری و اعتماد به مردم بوده است.

حالا این روستاهای شهرستان کویری کوهپایه که تا همین چند روز پیش تشنه و مهجور بودند با تلاش‌های یک فرد نیکوکار به آب رسیده‌اند. آب آشامیدنی از مخزن اصلی جندابه به دولت‌آباد پمپاژ می‌شود و از آنجا برای روستاهای دیگر تقسیم می‌شود. پروژه‌ای که با همکاری 200 نفر از روستاییان، کلید خورده و با صرف هزینه‌ای بالغ بر 28 میلیارد تومان توسط اداره آب و فاضلاب کوهپایه به نتیجه رسیده است.

حالا با به نتیجه رسیدن این طرح قرار است 300 انشعاب واگذار شود و جمعیتی در حدود 500 نفر از روستاییان تحت پوشش آب شرب سالم و پایدار قرار گیرند تا بتوانند از این به بعد از شیر آب با خیال آسوده آب بنوشند.

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم